vasael.ir

کد خبر: ۱۲۱۱۱
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۰ - 01 November 2018
سیفی مازندرانی/ 12

مسائل مستحدثه|مسئله قصر صلاة مسافر از منفردات امامیه است

وسائل- اگر شغل کسی اقتضای سفر داشته باشد و از لوازم ذات آن شغل سفر باشد مثل راننده و راعی و ایلاتی که نیاز به ییلاق و قشلاق کردن دارد، قطعاٌ نمازش تمام است و در این مسئله شکی وجود ندارد، اما کسانی که مثل تجّار، ذات شغلشان سفر نیست امّا به مقتضای شغلش لازم می‌شود که کثیراً سفر داشته باشد، یا محصّلی که محل تحصیلش خارج از وطن اوست، در بین فقها در حکم چنین مواردی اختلاف شده است؛ نسبت به این‌ها باید از ملاکی که از نصوص برداشت می‌شود، حکمشان را کشف کرد.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله سیفی مازندرانی، صبح چهار شنبه 17 آبان‏ ماه سال 1395 در جلسه دوازدهم درس حارج فقه مسائل مستحدثه گفت :آیت الله سیفی مازندرانی در ابتدای این جلسه از درس خارج فقه مسائل مستحدثه وارد موضوع جدیدی شد و در تشریح موضوع بحث گفت: عنوان این مبحث در کتب فقهی با عبارت «اسفار تحصیلیه و توقیفیه و تجاریه و مما لایکون السفر شغلا» آمده که ما در این جلسه به بررسی حکمی این مبحث خواهیم پرداخت.

وی افزود: در این مسئله بعد از اینکه علماء اختلاف دارند که مکلّف باید در جایی که شغلش سفر است نمازش را تمام بخواند، اختلاف شده که اگر سفر شغل نباشد بلکه شغل در سفر واقع شده باشد، حکم چیست؟

استاد درس خارج حوزه علمیه قم اضافه کرد: اگر شغل کسی اقتضای سفر داشته باشد و از لوازم ذات آن شغل سفر باشد مثل راننده و راعی و ایلاتی که نیاز به ییلاق و قشلاق کردن دارد، قطعاٌ نمازش تمام است و در این مسئله شکی وجود ندارد، اما کسانی که مثل تجّار، ذات شغلشان سفر نیست امّا به مقتضای شغلش لازم می‌شود که کثیراً سفر داشته باشد، یا محصّلی که محل تحصیلش خارج از وطن اوست، در بین فقها در حکم چنین مواردی اختلاف شده است؛ نسبت به این‌ها باید از ملاکی که از نصوص برداشت می‌شود، حکمشان را کشف کرد.

وی با توجّه به مقدّمات فوق در تبیین محل نزاع عنوان داشت: پس صورت مسئله در جایی است که بالعرض شغل در سفر قرار گرفته باشد مثل اسفار تجاری و مشاغل اداریه و تحصیلی و ... که این مسائل بذاتها مقتضی سفر نیستند و لکن صاحبان این مشاغل ممکن است که برای انجام شغلشان در سفر نیز باشند.

رئیس معهد الاجتهاد الفعّال گفت: طبق فحصی که ما کرده‌ایم روایات زیادی در این باب وجود دارد و ما در مرحله اول عمده نصوصی که در مقام می‌تواند مؤثر باشد آن‌ها را می‌آوریم و سپس به تطبیق ملاکات خواهیم پرداخت.

وی تعداد ملاکات موجود در روایات که منجر به اتمام نماز هستند را چهار ملاک عنوان داشت و در بیان این ملاکات گفت: چهار ضابطه مستفاد از نصوص مقام در این بحث است: غلبة السفر و التردد بحیث لم یکن له استقرار و ثبات فی مکانِ؛ اتخاذ السفر شغلاً بل یتخذ السفر شغلاً کلامکاری و راعی؛ عدم وجود منزل و لا مسکن للشخص و ان یکون بیته معه؛ اتخاذ شغلِ یستلزم الشغل السفرَ و ان لایقتضی السفر بذاته الشغل. این‌ها ملاکاتی هستند که با واکاوی ادلّه می‌توان به آن‌ها رسید که اگر این ملاکات وجود داشته باشد، اتمام واجب است بر مسافر؛ روی سخن ما در این مبحث، کشف این ملاکات از ادلّه است.

وی روند بحث را در این مبحث اینچنین بیان کرد: در این مسئله روایات زیادی وجود دارد از جمله دوازده روایتی که در کتاب وسائل در این باب ذکر شده است، و ما در مرحله اول، این نصوص را بررسی می‌کنیم و در مرحله دوم به کشف ملاکات از این نصوص و تطبیق آن با صورت مسئله «اسفار التحصیلیه و التجاریه و ... مما لایکون السفر شغلا» خواهیم پرداخت.

آیت الله سیفی مازندرانی در پایان این جلسه، دو روایت از روایاتی را که قابلیّت استنباط ملاک داشتند را مورد بررسی قرار داد و به تبیین مراد تصوّری و تصدیقی از این روایات پرداخت.

تبیین صورت مسئله؛ «اسفار التحصیلیه و التجاریه و ... مما لایکون السفر شغلا»

در این جلسه کلام در تبیین حکم «اسفار التحصیلیه و التجاریه و ... مما لایکون السفر شغلا» است. در این مسئله سفر شغل نیست بلکه شغل در سفر واقع شده است.

در این مسئله بعد از اینکه علماء اختلاف دارند که مکلّف باید در جایی که شغلش سفر است نمازش را تمام بخواند، اختلاف شده که اگر سفر شغل نباشد بلکه شغل در سفر واقع شده باشد، حکم چیست؟

این مسئله از مسائل مبتلاء به است و جای خلاف بین فقهاء نیست و از منفردات امامیه است که شخصی که شغلش سفر است، یا اینکه سفر را به عنوان شغل گرفته (به این معنا که مقتضای ذات شغلش سفر است) مثل دوره‌گرد یا چوپان که دائماً در حال ییلاق و قشلاق است (مثل این‌هایی که ایلات و قبائلی هستند که در تابستان و زمستان نقل مکان می‌کنند) یا مثل راننده (که این هم در شغلش قرار و ثبات ندارد) که شغلشان اقتضای سفر دارد، باید نمازش را تمام بخواند و در این مسئله اختلافی نیست.

اما کسانی که مثل تجّار، ذات شغلشان سفر نیست، اما تاجری است که محل کارش در سفر و غیر سفر است و کثیراً پیش می‌آید که باید برای شغلش سفر کند، یا محصّل است و محل تحصیلش خارج از حَضَر است، لکن بالعرض شغلشان در سفر است، این‌ها را باید از ملاکی که از نصوص برداشت می‌شود، حکمشان را کشف کرد.

پس صورت مسئله در جایی است که بالعرض شغل در سفر قرار گرفته باشد مثل اسفار تجاری و مشاغل اداریه و تحصیلی و ... که این مسائل بذاتها مقتضی سفر نیستند و لکن صاحبان این مشاغل ممکن است که برای انجام شغلشان در سفر نیز باشند.

 

ضوابط حکم به اتمام در نصوص

چهار ضابطه مستفاد از نصوص است که در صورت وجود این ضوابط حکم به اتمام نماز می‌شود:

  1. غلبة السفر و التردد بحیث لم یکن له استقرار و ثبات فی مکانِ؛
  2. اتخاذ السفر شغلاً بل یتخذ السفر شغلاً کلامکاری و راعی؛
  3. عدم وجود منزل و لا مسکن للشخص و ان یکون بیته معه؛
  4. اتخاذ شغلِ یستلزم الشغل السفرَ و ان لایقتضی السفر بذاته الشغل.

این‌ها ملاکاتی هستند که با واکاوی ادلّه می‌توان به آن‌ها رسید که اگر این ملاکات وجود داشته باشد اتمام واجب است بر مسافر؛ روی سخن ما در این مبحث، کشف این ملاکات از ادلّه است.

 

تشریح روند بحث در این مسئله

در این مسئله روایات زیادی وجود دارد از جمله دوازده روایتی که در کتاب وسائل در این باب ذکر شده است، و ما در مرحله اول این نصوص را بررسی می‌کنیم و در مرحله دوم به کشف ملاکات از این نصوص و تطبیق آن با صورت مسئله «اسفار التحصیلیه و التجاریه و ... مما لایکون السفر شغلا» خواهیم پرداخت.

 

بررسی نصوص

این روایات را مرحوم شیخ حرّ در «بَابُ وُجُوبِ الْإِتْمَامِ عَلَی الْمُکارِی وَ الْجَمَّالِ وَ الْمَلَّاحِ وَ الْبَرِیدِ وَ الرَّاعِی وَ الْجَابِی وَ التَّاجِرِ وَ الْبَدَوِی مَعَ عَدَمِ الْإِقَامَةِ» آورده است.

 

روایت اول؛ صحیحه زراره

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَرْبَعَةٌ قَدْ یجِبُ عَلَیهِمُ التَّمَامُ- فِی سَفَرٍ کانُوا أَوْ حَضَرٍ- الْمُکارِی وَ الْکرِی وَ الرَّاعِی وَ الْأَشْتَقَانُ لِأَنَّهُ عَمَلُهُمْ.

 

بررسی دلالی

این روایت چون صحیحه است نیاز به بررسی سندی ندارد، امّا از حیث دلالت در این روایت چون از قد یجب استفاده شده است ممکن است که ابتداءً به ذهن برسد که قد وقتی که بر سر فعل مضارع در می‌آید به معنای گاهی استعمال می‌شود ولی ابن هشام در باب اول از سیبویه نقل می‌کند که چهارمین معنا برای قد تکثیر است و استدلال می‌کند به آیه شریفه: «قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِک فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّینَّک قِبْلَةً تَرْضاها» چون قد نری به این معنا نیست که گاهی می‌بینیم بلکه به این معناست که خداوند همیشه می‌بیند.

کسی که ذات شغلش سفر است ممکن است سفرهای دیگری هم برای صله رحم و زیارت و تفریح و ... داشته باشد و لذا تعبیر به قد یجب شده است.

 

بررسی مفاد تصوری روایت

مکاری آنطور که در العین خلیل آمده است به معنای کسی است که چهارپا کرایه می‌دهد برای سفر و کریّ به معنای کسی است که فقط شتر کرایه می‌دهد و این تصریح خلیل و اسمعی از لغویین است همچنین به کسی که کرایه می‌کند نیز اطلاق شده است.

آقا خویی فرموده‌اند کریِ من یکری نفسه، یعنی کسی که خودش را کرایه می‌دهد؛ این درست نیست، چون در کلمات هیچ اهل لغتی نیست و منشأ قولشان کتاب وافی است.

ردّ دیگر آقای خویی به این است که کسی که خودش را اجاره بدهد که ربطی به قضیّه دائم السفر بودن ندارد، خوب در شهر خودش، خودش را اجیر می‌کند برای بنایی و نجّاری و ... و ربطی به سفر ندارد، علاوه بر اینکه مناسب سیاق هم نیست، فلذا صاحب حدائق وقتی که این معنا را از وافی نقل می‌کند به او اشکال می‌کند.

واژه دیگر موجود در روایت کلمه اشتقان است که حدائق از وافی نقل کرده است که به معنای امین البیدار آمده است، و بیدار به معنای آسیاب است یعنی محلی که در آن گندم را آرد می‌کنند. امّا آن معنایی که صحیح است و ربط به بحث ما دارد، معنایی است که صدوق آورده است و اشتقان را به معنای برید و قاصد و پیک (نامه‌رسان) گرفته است، کما اینکه این معنا در روایت نیز آمده است، مثل روایت ابن ابی عمیر: «خَمْسَةٌ یتِمُّونَ فِی سَفَرٍ کانُوا أَوْ فِی حَضَرٍ الْمُکارِی وَ الْکرِی- وَ الْأَشْتَقَانُ وَ هُوَ الْبَرِیدُ وَ الرَّاعِی وَ الْمَلَّاحُ لِأَنَّهُ عَمَلُهُمْ»

 

بررسی مراد تصدیقی صحیحه زراره

این روایت بیش از وجوب اتمام در سفر شغل ندارد، مواردی که در این روایت ذکر شده است مثل مکاری و الراعی و ... همه از کسانی هستند که ذات شغلشان مقتضای سفر و رفت و آمد است و لذا این روایت فقط بخش محلّ اتّفاق را دلالت دارد.

 

روایت دوم؛ روایت اسماعیل بن ابی زیاد

وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیادٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ: سَبْعَةٌ لَا یقَصِّرُونَ الصَّلَاةَ- الْجَابِی الَّذِی یدُورُ فِی جِبَایتِهِ- وَ الْأَمِیرُ الَّذِی یدُورُ فِی إِمَارَتِهِ- وَ التَّاجِرُ الَّذِی یدُورُ فِی تِجَارَتِهِ مِنْ سُوقٍ إِلَی سُوقٍ- وَ الرَّاعِی وَ الْبَدَوِی- الَّذِی یطْلُبُ مَوَاضِعَ الْقَطْرِ وَ مَنْبِتَ الشَّجَرِ وَ الرَّجُلُ الَّذِی یطْلُبُ الصَّیدَ- یرِیدُ بِهِ لَهْوَ الدُّنْیا- وَ الْمُحَارِبُ الَّذِی یقْطَعُ السَّبِیلَ.

عبارت لَا یقَصِّرُونَ الصَّلَاةَ، چون در مقام بیان احکام الهی است به این معناست که لایجوز لهم التقصیر، به این معنا که واجب است اتمام (در مقابل قول اهل سنّت که تقصیر را واجب نمی‌دانند بلکه جایز بالمعنی الاعم می‌دانند)

 

بررسی مفاد تصوری روایت

واژه الجابی به معنای مالیات بگیر است، واژه امیر در اینجا به معنای کسی است که در کار برای حکومت مجبور به دوران دائمی بوده، مثل وزیر خارجه در زمان ما.

راعی به معنای کسی است که شغلش جابجایی احشام و گوسفندان است؛ بدوی کسی است که به دنبال جاهای سرسبز است برای دسترسی به مراتع برای خوراک احشامش که ییلاق و قشلاق می‌کند مثل عشایر؛

 

بررسی مفاد تصدیقی روایت

مواردی که در این روایت آمده است از شغل‌هایی نیستند که ذاتشان اقتضای سفر داشته باشد، مثلاً امارت همیشه مقتضای سفر نیست و ممکن است گاهی در سفر باشد و گاهی در حضر، همچنین تجارت هم اینچنین است، یعنی تاجر هم می‌تواند در سفر باشد و هم در حضر و ذات تجارت اقتضای سفر ندارد.

حال با توجّه به اینکه شغل‌های موجود در این روایت اقتضای سفر ندارند و سفر بالعرض بر آن‌ها عارض شده است، می‌توان از این روایت برداشت ملاک کرد.

نکته اخیر این است که ترتّی حکم اتمام در صلاة مجرد شروع در سفر است نه اتیان فرائض الیومیه کامله یا اتیان به فریضه کامله کما قیل، بلکه ملاک صدق این است که او در سفر باشد به طوری که گفته شود او مسافر است و سفر او سفر شغل است به طوری که به او گفته شود مسافری که ثبات و قرار ندارد.

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۰:۴۰
طلوع افتاب
۰۶:۰۷:۰۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۵۵
اذان مغرب
۲۰:۱۷:۲۳